۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

آقای روحانیت، زمین غصبی نماز ندارد

آقای روحانیت، زمین غصبی نماز ندارد



روحانیت شیعه می رود تا افتخار دفن تشیع را بنام خود در تاریخ ثبت نماید. ادامه بی تفاوتی روحانیت در برابر جنایات و فجایعی که در جریان است موجب چنان خدشه ای در باورهای دینی مردم گردیده که می تواند منجر به نابودی تشیع گردد. مسئول اصلی چنین اتفاقی روحانیت خواهد بود.مگر همین روحانیت نبود که کفن پوش، بخاطر کف و سوت زدن چند جوان دانشجو در نشست با خاتمی، با شعار دين از دست رفت به خيابانها ريختند! مگر همینها نبودند که بارها از سال 76 تا 84 به بهانه از دست رفتن اسلام کفن پوشیده و در خیابانها راهپیمائی کردند؟ یکبار بخاطر عکس رئيس جمهور خاتمی در سفر به ايتاليا بخاطر قرار داشتن یک ليوان خالی در کنار وی و بار دیگر بخاطر يک نمايشنامه درج شده در يک نشريه داخلی دانشگاهی و چه آنزمانی که روحانیون کفن پوش طرح اعزام دانشجويان دختر به خارج از کشور را ناموس فروشی تعريف کردند!در آن 8 سالی که هر چند ماه یکبار کفن پوش به خیابانها می ریختید و با رگهای متورم گردن، فریادهای گوشخراش وااسلاما می کردید، دلیل این شور و نمایش غیرت را احادیث و روایاتی می دانستید که نمی توانستید آنها را ندیده بگیرید. بارها گفتید که مسلمان نمی تواند اهانت به مقدسات را ببیند و سکوت نماید و روحانیت را مدافعین راستین ارزشهای اسلامی نامیدید.ضرب و شتم وحشیانه مردم در راهپیمائی هایی که شعارشان فقط سکوت بود، کشتار ظالمانه جوانان بیگناه در خیابانها، تحویل ندادن اجساد کشته شدگان به خانواده هایشان، دفن مخفیانه و شبانه اجساد، بازداشت فله ای افراد بر اساس لیستهای ابلاغی، بدون تفهیم اتهام و بدون هیچگونه مجوز و دلیلی، شکنجه شدید و غیر انسانی زندانیان، وادار کردن افراد به اعتراف بر علیه خودشان و درهم شکستن عزت نفس آنها، تجاوز بیشرمانه عده ای حرامزاده به زندانیان حوادث اخیر، لغو مراسم احیای شبهای قدر، پرتاب گاز اشگ آور و حمله به نمازگزاران جمعه، به مضحکه کشانیدن نماز عید فطر و انتقال آن از مصلی به دانشگاه تهران بدلیل ترس از مردم، بی ارزش نامیدن آرای مردم و قائل شدن مشروعیت الهی برای حکومت، نقض مکرر قسم به قانون اساسی برای حفظ و اجرای آن که آخرینش با دستور غیرقانونی رهبر به مجلس، برای رای اعتماد فرمایشی به کابینه کودتا رقم خورد و هزاران جنایت دیگری که در حال اتفاق است آیا غیرت شما را بجوش نمی آورد، کفن پوش نمی شوید تا به خیابانها رفته و فریاد وامظلوما و وااسلاما سر دهید؟ هیچکدام از احادیث نبوی و روایات قال الباقر و قال الصادق مورد تعرض قرار نگرفته است؟بر اساس قوانین همان اسلامی که شما خودتان را سربازانش می دانید، خاک کشور ایران ملک مشاع همه ایرانیان است. بنا به اعلام رسمی حکومت 14 میلیون نفر و بنا به آمار حقیقی 25 میلیون نفر از ملت ایران به ادامه وضعیت فعلی نه گفته اند و راضی به پایمال شدن حقشان نیستند. حتی اگر آمار دروغین حکومت را پذیرفته و مبنا را همان 14 میلیون نفر بگیریم، 14 میلیون نفر رضایت شرعی از ادامه حکومت ندارند. ترجمه آن به زبان طلبگی این است که شما آقایان حتی در همان مدرسه فیضیه هم اجازه نماز خواندن ندارید و برای شما در حکم نماز خواندن روی زمین غصبی است.مردم قبلاً نیز در سال 76 به تعداد 20 میلیون نفر به نظر ولایت فقیه نه گفتند و بر اساس همان فقهی که شما می خوانید وقتی اکثریت مردم حاضر به اقامه نماز پشت سر امام جماعتی نباشند، آن امام جماعت بدلیل از دست دادن مقبولیت ساقط است. وقتی در مکانی که متعلق به عموم مردم است و اکثریت آنها ابراز می دارند که راضی به ماندن شما در آنجا نیستند، آن مکان برای شما در حکم زمین غصبی بوده و حتی اجازه توقف بر آن ندارید چه رسد به اینکه در آن مکان نماز بخوانید. تا رضایت مردم را نگیرید، حوزه هایی که با پول همین مردم و بر روی زمینی که ملک مشاع اشان است ساخته شده برای شما در حکم مکان غصبی است.به چه دلیلی پیامبر هنگام تشکیل حکومت در مدینه خواستار بیعت مردم شد؟ یعنی خداوند این مشروعیتی که به خامنه ای داده و او را از رای مردم بی نیاز کرده، نمی توانست به پیامبرش هم بدهد تا نیازی به بیعت (رای) مردم نداشته باشد؟ چرا علی هم قبل از پذیرفتن سمت، ناچار به بیعت با مردم شد؟ شما که بخوبی می دانید اگر مردم بیعت خود را از علی پس می گرفتند وی لحظه ای در دارالخلافه باقی نمی ماند. گرچه اگر خامنه ای بجای علی بود اهمیتی به اینکه مردم بیعتشان را برداشته و مشروعیت حکومت را ساقط کرده اند نداده و بهانه می آورد که این افراد فریب خوردگان معاویه هستند و رایشان در خدمت دشمن است و بی ارزش ، دستور می داد هر صدای مخالفی را خفه کنند، همان کاری که الان می کند.مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه می گوید که از دیدگاه علی، اعتراف حكومت به حقوق واقعی‏ مردم و احتراز از هر نوع عملی كه مشعر بر نفی حق حاكميت آنها باشد، از شرايط اوليه جلب رضایت و اطمينان آنان است. مردم صاحب حقند و والی، فقط وكيل و امين و نماينده است و باید همانند يك امين صالح به مردم خدمت کند. رفتار خامنه ای چه سنخیتی با نظر علی دارد؟ یا اینکه مطهری هم جزو منحرفین و اغتشاشگران بوده؟ البته در حکم خود احتیاط کنید زیرا مطهری فقط از علی، نقل قول کرده است.
علی در نامه به فرماندار آذربايجان می نویسد: مبادا چنين پندارى كه امارتى كه به تو سپرده شده است شكارى است كه به چنگ افتاده است، نه، بلكه امانتى است كه به گردنت گذاشته شده است.و همچنین در فرمان معروفش به مالك اشتر دارد كه : مگو من اكنون بر آنان مسلط هستم، از من فرمان دادن است واز آنها اطاعت كردن، كه اين عين راه يافتن فساد در دل و ضعف در دين و نزديك شدن به سلب نعمت است.جناب آقای روحانیت، به چه دلیل علی، اینهمه از رای مردم و حق مردم و امانت بودن مسئولیت از جانب مردم می گوید ولی حکومت کوچکترین ارزشی برای مردم قائل نبوده و آشکارا از مشروعیت خداداد که دروغ محض است سخن می گوید؟شما روحانیتی که برای کف و سوت زدن جوانان دانشجو کفن پوشیدید و برای نجات دین تظاهرات فرمودید، برای سکوت در برابر تجاوز به زندانیان و تیراندازی بسوی مردم چه دلیل و حجت شرعی دارید؟شما که بالای منبر از قول علی فریاد می کشید که «کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عونا» همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید، بفرمائید ظالم و مظلوم کیستند؟ آیا ملتی که دست خالی و بدون سلاح، فقط در اعتراض به تقلب در آراء به خیابانها آمده و در سکوت کامل و بدون کوچکترین اقدامی خلاف قانون، تنها حق خود را مطالبه می کردند و توسط حکومت به رگبار بسته شده و در خون خود غلطیدند ظالمند یا مظلوم؟ حکومتی که مردم، اعم از زن و مرد را، به وحشیانه ترین شکلی مورد ضرب و شتم قرار می دهد، آنها را به گلوله بسته و بشهادت می رساند، به زندان افکنده و به بازجویانش دستور شدیدترین شکنجه ها و تجاوز را می دهد از نطر شما ظالم است یا مظلوم؟ سکوت شما یاری رساندن به ظالم نیست؟علی مگر نگفت که ارزش « امیرالمونین بودن» برایش از عطسه بزی هم کمتر است و حاضر نیست حتی لنگه کفش کهنه اش را هم با پست ریاست عوض کند؟ این حکومت که برای بقای خود دارد می درد و می کشد و جنایت می کند.شما که مدعی هستید بهتر از عامه مردم دین را می فهمید و ادعا دارید که سالها دود چراغ خورده و علوم دینی خوانده اید و عالم اسلامی شده اید، سکوتتان در برابر این جنایات، این اصل را برای مردم تداعی می کند که دین، موافق این ظلم ها و جنایات است و از همین روی از دین گریزان می شوند، آنهایی هم که اطلاعات بیشتری دارند و می دانند که رفتار حکومت هیچ ربطی به دین ندارد از نهادی بنام روحانیت قطع امید کرده و این سئوال برایشان بدون پاسخ خواهد ماند که پس این چه دینی است که سالها فراگیری آن بر روحانیت اثری نداشته و بجای آنکه مروجین و مدافعین دین شوند، آلت دست حکومت شده اند؟ این چه دینی است که بعد از سالها یادگیری آن در حوزه های علمیه هیچگونه تعلق خاطری برای شخص بوجود نیاورده و طلبه دین بجای طلب دین، بجای عشق ورزیدن به دین و ارادت به آن، شیفته قدرت و حاکمیت می شود، آنهم حاکمیتی ظالم. چه اشکال از دین باشد و چه از روحانیت باز هم فرقی نمی کند.اما آنچه تلخ تر از سکوت و بی تفاوتی روحانیت در برابر ظلمی که به مردم می رود می باشد، چشم بستن ایشان به قلب حقایق و واقعیتها توسط حکومت و همراهی با آن است.شاهد هستیم که هسته دروغپردازی کودتاچیان، با تحریف حقایق، بمنظور سرپوشانی جنایتهایشان، سناریوهای ساختگی را جعل و آنرا برای انتقال به مردم به ائمه جماعات و امامان جمعه ابلاغ می نماید و روحانیت نیز با وجود اینکه بطور صددرصد می داند که این سناریوها دروغ بوده و اصل ماجرا چیز دیگری است، برای خوش آمد حکومت و حفظ پست و موقعیت خود، و همچنین با توجیه اینکه مصلحت حکومت مهمتر است، همان دروغها را از منبرها و تریبونهای نماز جمعه و جماعت تحویل خلق الله می دهند. این دروغها و سناریوهای جعلی از شهادت ندا توسط عوامل انگلیس و تکذیب شکنجه و تجاوز در زندانها گرفته تا تماس و وابستگی سران جنبش سبز به سرویسهای اطلاعاتی خارجی و صحت و سلامت قطعی انتخابات را شامل می شود.اینکه روحانیت در مقابل جنایات حکومت سکوت کند دردناک است، ولی تکرار دروغها و تحریف واقعیات و دست بردن در تاریخ وحشتناک است. این رفتاری که روحانیت پاسدار تشیع از خود نشان می دهد سبب دفن تشیع خواهد شد. برای مردم این سئوال پیش می آید وقتی که در قرن بیست و یکم و با اینهمه تکنولوژی و پیشرفت و ماهواره و اینترنت و کامپیوتر و ابزار ثبت اتفاقات و حوادث، به این راحتی روحانیت با توجیه مصلحت گرایی اقدام به تحریف حقایق می کند، در طول 1400 سال گذشته که تازه اینهمه امکانات ارتباطی و تجهیزات ثبت و ضبط حقایق وجود نداشته چه حقایقی را در پای مصلحت قربانی کرده اند؟ چه تضمینی می توانند بدهند که احادیث و روایاتی که مورد استنادشان است قابل اعتماد باشند؟شما جلوی چشمان میلیونها نفر و با وجود اینکه همه چیز ثبت و ضبط شده و هزاران شاهد دارد، به بهانه حفظ مصالح نظام این حقایق را وارونه می کنید، آیا گذشتگان شما هم به همین راحتی هر کجا مصلحت دیده اند از خود حدیث و روایات را دستکاری کرده اند؟شما در مورد اکثریت احکام دین و رساله توضیح المسائل که در قرآن اثری از آنها نیست، توجیه اتان این است که احادیث و روایات، سند و مرجع قرار گرفته اند، ولی جناب روحانیت، شما که با این رفتارتان همه این احادیث و روایات را هم که زیر سئوال می برید. اگر اسلاف شما هم مانند شما بوده اند که حتی به یک حدیث و روایت هم نمی توان اعتماد کرد.حجت الاسلام شاهمرادی یک روحانی است که حاضر می شود برای سرپوش گذاشتن بر روی یک جنایت و پایمال کردن خون شهید ترانه موسوی، خانواده اش را به دروغگویی وادار و آنها را در نمایش کثیف تلویزیونی شرکت داده تا خودشان را بجای خانواده شهید ترانه موسوی جا زده و میلیونها مسلمان ایرانی را بفریبند. هنگامی که این عمل شنیع لو رفت همین حضرت حجت الاسلام بجای اینکه از عمل بیشرمانه اش بدرگاه خدا توبه و از پیشگاه مردم عذرخواهی نماید، با پررویی تمام آنرا بدلیل حفظ وجهه نظام و خنثی نمودن تبلیغات دشمن موجه دانست. این است طلبگی مکتب امام صادق؟ شما می خواهید دین خدا را حفظ کنید؟ با دروغ و مکر و حیله و فریب؟امروز دهها روحانی بعنوان نماینده مجلس، فقط بخاطر حفظ کرسی نمایندگی و حقوق و مزایای آن، هر دروغی را که حکومت می خواهد، از تریبون مجلس تکرار می کنند و توجیه شرعی هم می آورند که حفظ نظام از اوجب واجبات است.این حفظ نظام دارد به قیمت نابودی کامل دین تمام می شود.برای هر کسی که اندکی با مبانی دین اسلام آشنا باشد روشن است که رفتار خامنه ای ضد اسلامی و ضد دینی است، برای روحانیت که از همه روشنتر است.فقط ببینید که پس از حوادث اخیر و نقشی که روحانیت بازی کرد، دین گریزی چه شتابی در جامعه گرفته است. مقصر رویگردانی مردم از دین روحانیت است.در آستانه شبهای قدر بخودتان بیائید، همان حرفهایی که در مذمت دنیا و دلبستگی های مادی، بالای منبر برای مردم می گوئید ، اینکه دنیا و مادیات، ارزشش از یک جیفه (لاشه مرده) هم کمتر است و حدیث «الدنيا جيفـﺔ و طلابها كلاب» را یکبار هم برای خودتان تکرار کنید، به درگاه خدا توبه کنید که دین را به مال و مقام دنیوی فروخته اید و برای جبران آنچه کرده اید بیاری مظلوم در مقابل ظالم بشتابید. شاید هنوز هم فرصتی مانده باشد که به مردم اثبات کنید اینهمه حدیث و روایتی که از آن دم می زنید اصل و نسب دارد، نشان دهید که نهج البلاغه را واقعاً کلام علی می دانید و حاضرید به آن عمل کنید. توجیه و بهانه هم نیاورید که از حفاظت اطلاعات حوزه می ترسید و بر خودتان و خانواده اتان بیمناک هستید، مرد خدا که بجز خدا از کس دیگری نمی ترسد.یا بدون رودربایستی بما بگوئید که همه این حرفهایی که سالها بر فراز منبر در گوش ما خوانده اید دروغ بوده و شما خودتان هم اعتقادی به آنها نداشته اید و یا اگر واقعاً راست گفته اید، به حرفهای راستی که زده اید، اعتقادتان را نشان دهید.امثال خامنه ای و هارون الرشید و معتصم و سفاح و منصور و مامون در تاریخ بسیار آمده اند و رفته اند وهمه آنها هم خیلی محکمتر از حکومت فعلی ادعای اسلام داشتند ولی هرگز موفق نشدند دین را کاملاً با خودشان هم سرنوشت کنند، امروز اما، به لطف سکوت و مماشات روحانیت، حکومت، سرنوشت دین را با سرنوشت خودش گره زده است. این حکومت در هر صورت در مقابل اراده ملت کاری از پیش نبرده و فرو می ریزد، آنروز روحانیت توقعش از ملت چیست؟ بعد از عصر جمهوری اسلامی جایگاه دین کجا خواهد بود؟ خامنه ای هفتاد سال دارد، چند سال دیگر می خواهد عمر کند؟
شبهای قدر آخرین فرصت شما است. شاید بتوانید دین را نجات بدهید، حکومت خونریز ولایت فقیه را که به هیچ وجه راه نجاتی برایش نیست. با پایان ماه رمضان، مدارس و دانشگاهها شروع بکار خواهند کرد و امکان دارد روند حوادث چنان سرعتی بخود بگیرد که روحانیت محترم برای همیشه جا بماند.خداوند بر شما فرمان مى دهد كه امانتها را به صاحبانشان برگردانيد.(سوره نساء، آيه 58)

هیچ نظری موجود نیست: