۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

سلاطین سامانی افغانستان ( 892 – 999 میلادی )

سلاطین سامانی افغانستان ( 892 – 999 میلادی )




خاندان سامانی اصلا از بلخ بوده، منسوب به سامان است که مردی ساربان بود. پسر سامان وقتیکه مامون عباسی در مرو بود با چهار پسر خود جزء مامورین او قرار گرفت. وهنگامتاسیس حکومت طاهریه در افغانستان بر ترقی مراتب پسران وی افزود. ابراهیم پسر الیاس یکی از افراد آن خاندان بود که در حکومت طاهریه رتبه سپه سالاری کل قوا را حاصل کرد، بعدا اعتبار آن خاندان طوری افزود که المعتمد خلیفه عباسی ، در سال 261 هجری منشور حکومت ماوراء النهر را به امیر نصر نواسه اسد سامانی فرستاده، امیر اسماعیل برادر آن شخص است که به حیث وکیل نصر در بخارا مرکز اختیار نمود.



بعداز این تا سال 389 هجری در مدت 128 سال ، این دولت بزرگ و مدنیت پرور دوام و بر تمام افغانستان شمالی، غربی و ماوراء النهر و قسمتی از کشورهای فارس ( جرجان، طبرستان، ری ) حکمروا بود. شهنشاه سامانی افغانستان تهذیب و تمدن اسلامی ، زبان و ادبیات فارسی را در تمام قلمرو خویش پیش برده، خدمات عمده ئی به مملکت نمود.



معهذا سامانیان هنوز به توحید اداری و دینی کل کشور افغانستان موفق نگردیده بودند و مرکز ولایات شرقی مملکت، با ادیان قدیمه وحکومات مختلفه محلی به سر می بردند، و در ولایات جنوب غرب و شمال حکومتهای نیمه مستقل محلی به صفت تحت الحمایه گی امپراطوری سامانی وچود داشتند.



به هر حال امیر نصر، در سمرقند مرکز داشته، و در جنگی که در سال 275 هجری با برادر خود نمود به دست امیر اسماعیل اسیر، ولی مجددا رها و به امارت خویش دوام داد. اسماعیل بعد از مرگ برادرش در سال 279 هجری پادشاه ماوراء النهر گردید، در سال 280 هجری از سیحون عبور و دشمن ترکی را مغلوب و در سال 287 هجری عمرو لیث پادشاه صفاری را منهدم و دولتهای افغانی و ماوراءالنهر را وحدت بخشید، بعد از آن به کشور فارس سوقیات، و ولایات طبرستان و ری را اشغال و در سال 295 هجری فوت نمود. ابوالفضل بلعمی وزیر فاضل همین پادشاه بود.



امیر احمد پسر اسماعیل لیاقت جانشینی پدر را نداشت، ولی امیر نصر اول پسرش که بعد از کشته شدن پدر خود در سال 301 هجری پادشاه گردید، تلافی مافات نمود. این شخص یکی از پادشاهان غلم دوست و ادب پرور افغانستان به شمار میرود.



دوره حکومت امیر نوح اول بن نصر اول، و عبدالملک اول بن نوح اول و امیر منصور اول بن نوح اول دارای واقعه مهمی نبود . جز آنکه در عهد اخیر الپتگین سپه سالار ، اساس دولت غزنوی را در افغانستان گذاشت. اما امیر نوح دوم پسر منصور اول یکی از مشاهیر پادشاهان سامانی محسوب می شود. که وزیر دانشمندی چون ابوالحسن عتبی اختیار کرد. متاسفانه این وزیر، در نتیجه مخالفتهای شخصی رجال بزرگ دولت از قبیل ابوالحسن سمیجور سپه سالار ، و ابوالحسن فایق کشته شد و امور دولت مخصوصا کشور افغانستان مغشوش گردید. بعدها عداوتهای شخصی ابوعلی سمیجور ، پسر ابوالحسن سمیجور سپه سالار و ابوالحسن فایق حاکم بلخ، این هرج و مرج را افزود. تا کار به جائی رسید که این ، هر دو تن به بغراخان ترکی، پادشاه کاشفر مراجعه و اولی او را به تسخیر ماوراء النهر تشویق و راهنمایی کرد و دومی بجای مدافعه به او تسلیم شد، و به این صورت تخت بخارا به دست بغراخان افتاد. و امیر نوح فراری توانست پس از بیماری و مراجعه و مرگ بغراخان ، بار دیگر بر تخت اجداد خویش بنشیند. اما هنوز بوعلی و فایق دست از خیانت نکشیده و هر دو متفقا خواستند آن پادشاه قدیم را از بین بردارند. امیر نوح مجبور بود که به دولت غزنوی افغانستان مراجعه کند و سبکتکین و محمود پسرش نیز در سال 384 هجری به کمک شتافته ، فایق و سمیجور را دفع و مملکت سامانی را تامین نمودند.



امیر منصور ثانی بن نوح ثانی سرگذشت پدر را در پیش داشت و او نیز فایق را در امور مهم دولت قبول کرد. امراء دیگر نیز دست به خیانت زده و حتی ایلک خان پسر بغراخان پادشاه ترکی، کاشفر را به فتح بخارا دعوت نمودند. اما در هجومی که ایلک خان آورد از فایق شکست خورد ، و فایق در عوض این فتح، بابکتوزن مامور بزرگ سامانی متحد شده امیر منصور را اسیر و کور ساخته و عبدالملک ثانی را به پادشاهی رسید. همان بود که دولت غزنوی افغانستان مجددا مداخله کرده و هر دو نفر را مغلوب نمود. معهذا به زودی ایلک خان تورک به ماوراءالنهر سوقیات کرد ، بخارا را اشغال و دولت سامانی را منقرض ساخت.



شاهان سامانی:

امیر اسماعیل سال 279 – 295 هجری

امیر احمد سال 295 – 301 هجری

امیر نصر سال 301 – 331 هجری

امیر نوح سال 331 – 343 هجری

عبدالملک سال 343 – 350 هجری

امیر منصور سال 350 – 366 هجری

نوح دوم سال 366 – 387 هجری

منصور دوم سال 388 – 389 هجری

عبدالملک دوم 389 – 389 هجری







هیچ نظری موجود نیست: